مدرک بین المللی کارگردان تاتر
Theater Director
گواهینامه بین المللی مهارت کارگردان تاتر
International Certificate of Theater Director Skills
نهاد صادر کننده : سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور
این مدرک ( گواهینامه ) دارای کد بین المللی از سازمان بین المللی کار ( ILO ) قابل ترجمه جهت مهاجرت ( تایید و مهر و امضای نهادهای مربوطه : ترجمه و تایید و پلمب دادگستری ، تایید وزارت امورخارجه ، تایید وزارت کار و سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور ) همچنین این مدرک بر اساس مواد 6 و 13 قانون نظام صنفی مصوب 24-12-1382 مجلس شواری اسلامی و اصلاحات پس از آن جهت اخذ پروانه کسب و کار قابل بهره برداری می باشد . جهت استعلام از صحت و اصالت گواهینامه،میتوانید با استفاده از کد ملی و شماره شناسایی درج شده در گواهینامه به سامانه certificate.portaltvto.com ( سایت رسمی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور ) مراجعه نمایید .
برای دریافت مدرک شما نیاز به گذراندن دوره و یا احراز مهارت در حرفه مربوطه و در سطح استاندارد تعریف شده توسط سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور دارید ، پس از آن وارد مرحله آزمون می شوید . آزمون کتبی ( 40 سوال چهار گزینه ای ، بدون نمره منفی ، در محل واحد آزمون اداره فنی و حرفه ای شهر مربوطه ) و بعد از آن آزمون عملی را در پیش رو دارید ( شما تنها میتوانید در سه نوبت در آزمون کتبی و دو نوبت در آزمون عملی شرکت نمایید ) در صورت قبولی در آزمون ها مدرک ( گواهینامه ) شما توسط سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور صادر گردیده و از سایت رسمی سازمان قابل دانلود می باشد .
مزیت های دریافت گواهینامه مهارت سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور ( آموزشگاه های آزاد فنی و حرفه ای)
-
اخذ گواهینامه بین المللی از سازمان فنی و حرفه ای (قابل ترجمه جهت استفاده در کشور های خارجی)
( استفاده از مدرک فنی و حرفه ای جهت تسهیل در صدور ویزا بعنوان یک مدرک رسمی و بین المللی که در کشورهای عضو سازمان جهانی کار مورد پذیرش می باشد. )
-
امکان تطبیق واحد برای کسانی که دارای دیپلم غیر فنی از قبیل ریاضی –تجربی و انسانی بوده جهت اخذ دیپلم رسمی آموزش و پرورش در زمان بسیار کوتاه
-
جهت دریافت پروانه کسب در مشاغل مرتبط الزامی می باشد.
-
جهت بیمه تامین اجتماعی حرفه های شاغلین صنایع ساختمان، قالی بافان و صنایع دستی
-
بهره گیری از امکان ارتقاء شغلی در محل کار
-
بهره گیری از امکان جذب سریعتر در شرکتها و موسسات مختلف
-
دریافت وامهای مختلف با ارائه گواهینامه دریافتی از سازمان فنی و حرفه ای –مانند وام خود اشتغالی و مشاغل خانگی
-
معرفی کار آموزان فارغ التحصیل به موسسات و شرکتهائی که درخواست استخدام نیروی کار ماهر از این آموزشگاه نموده اند
-
مدارک اخذ شده مورد تایید سازمان جهانی کار است
-
جایگزین مدارک دانشگاهی به عنوان مدرک معادل
-
امکان تدریس در اموزشگاهها و دریافت کارت مربیگری با گواهینامه اخذ شده
-
جذب سریعتر و بهتر در بازار کار داخل و خارج از کشورو ارتقاء شغلی کارکنان
اعتبار و استعلام مدارک
موسوی معاون آموزش سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور در گفتوگو با خانه ملت:
گواهینامههای سازمان آموزش فنی و حرفهای در تمام دنیا اعتبار دارد.
گواهینامه یا مدارک رسمی سازمان فنی و حرفه ای نشان دهنده مهارت فرد در رشته مربوطه می باشد و در اصل ترجمه رسمی آن به همراه تائید دادگستری و وزارت امور خارجه، حکم یک سند بین المللی را خواهد داشت و فرد می تواد با ارائه ترجمه رسمی مدارک فنی حرفه ای، از مزایای احتمالی آن در هر کشوری جهت مهاجرت بهره مند شود.
معاون آموزش سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور میگوید در خارج از کشور، حتی مدارک درجه دو سازمان فنی و حرفهای اعتبار مناسبی دارد.
علی موسوی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت درباره اعتبار مدرک فنی و حرفهای سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور، گفت: افرادی که پس از گذراندن فرآیند تعریف شده در سازمان فنی و حرفهای موفق به اخذ گواهینامه شوند با توجه به بین المللی بودن این مدرک میتوانند در تمامی کشورهایی که عضو سازمان جهانی کار (ILO)هستند، مشغول کار شوند و این گواهینامه بینالمللی در همه این کشورها اعتبار دارد.
معاون آموزش سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور با بیان اینکه امروز تمام کشوهای توسعه یافته و بسیاری از کشورهای در حال توسعه عضو سازمان جهانی کار (ILO) هستند، افزود: اعتبار گواهینامههای سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور از مدارک دانشگاهی هم بالاتر است و میتوان ادعا کرد که شاید اگر کسی مدرک مهندسی مکانیک از دانشگاه شریف داشته باشد که تقریبا بهترین مدرک در دانشگاههای کشور به شمار میآید نتواند به راحتی کسی که مدرک درجه دو فنی حرفهای از سازمان فنی و حرفهای کشور کسب کرده است در خارج از کشور مشغول به کار شود.
وی اضافه کرد: از سوی دیگر تمام تسهیلات و وامهایی که دولت به کارجویان اعطا میکند منوط به داشتن گواهینامه و مدارک از مراجع ذی صلاح است که مهمترین مرجع ذی صلاح در کشور برای اخذ تسهیلات و وام در کشور، سازمان آموزش و فنی حرفهای است.
اختصاص وام از صندوق توسعه ملی به کارجویان دارای مدرک فنی حرفهای
موسوی یادآور شد: دستگاههای متولی شغل تسهیلات و وامهای بسیار خوبی برای کارجویان در نظر گرفته که از جمله آنها اختصاص وام به مشاغل روستایی، مشاغل خانگی و راهاندازی بنگاههای اقتصادی زودبازده است که از محل صندوق توسعه ملی تسهیلات بسیار خوبی را ارائه میدهند که این تسهیلات در بودجه 1400 که اخیرا به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید، نسبت به ادوار گذشته عدد و رقم بالاتری دارد.
این مقام مسئول در سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور درباره اینکه کارآموزان برای کسب گواهینامه فنی و حرفهای باید دارای چه مدرک تحصیلی باشد، گفت: بسته به مهارت و شغلی که به افراد آموزش داده میشود، تحصیلات کارآموزان مختلف است و این تحصیلات میتواند در حد خواندن و نوشتن ابتدایی باشد تا فوق لیسانس و دکتری؛ لذا سازمان فنی و حرفهای محدودیتی برای جذب کارآموز ندارد و استانداردهای سازمان به گونهای است که در برخی کلاسها افراد باید مدارک لیسانس، فوق لیسانس و دکتری داشته باشند و برخی دیگر کلاسها مثل رشته کارگران صنعت ساختمان و از این دست در حد همان خواندن و نوشتن ابتدایی کفایت میکند.
مراکز آموزشی فنی و حرفهای مشمول مصوبه اخیر دیوان عدالت اداری نمیشوند
معاون آموزش سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور در پاسخ به سئوالی درباره علت تصمیم اخیر دیوان عدالت اداری مبنی بر انحلال واگذاری دانشگاههای علمی کاربردی دولتی، گفت: این مصوبه دیوان عدالت اداری مربوط به وزارت علوم و دانشگاههای علمی کاربردی میشود و شامل مراکز آموزشی سازمان فنی و حرفهای نمیشود ولی در عین حال باید از تصمیماتی که به کوچکسازی دولت در حوزه اجرا کمک کند، حمایت کنیم.
وی در پاسخ به این نگرانی نمایندگان مجلس شورای اسلامی که واگذاری این مراکز علمی به بخش خصوصی منجر به تعطیلی آنها خواهد شد، گفت: حتما باید نظارت دولت بر این مراکز به نحوی باشد و سیاستها طوری تدوین شود که این مکانها به هیچ وجه تعطیل نشوند.
این مقام مسئول در سازمان فنی و حرفهای کشور ادامه داد: همین استراتژی امروز در مراکز آموزش فنی و حرفهای در حال اجرا است و نتایج مثبتی از این سیاستها حاصل شده است.
100 هزار فرصت شغلی در جامعه داریم
وی با بیان اینکه امروز در جامعه ما حدود 100 هزار شغل وجود دارد و دولت نباید روی تمام این مشاغل سرمایهگذاری کند، افزود: بهترین اقدام این است که با مشارکت بخش خصوصی این آموزشها به حالت بالفعل در بیاید و در عین حال نظارت به هیچ وجه نباید از دست دولت خارج شود و دولت باید نقش سیاست گذار، ناظر خود را حفظ کند.
معاون آموزش سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور اضافه کرد: آموزش این مهارتها قطعا در کاهش نرخ بیکاری، کاهش آسیبهای اجتماعی ناشی از بیکاری و فقر تأثیرگذار است و امروز جامعه ما نیازمند افراد ماهر است تا از فرصتهای شغلی که با دلیل ظرفیتهای بالای کشور وجود دارد، بهرهبرداری کنند و با اتکا به این افراد در حوزههای مختلفی تولیدی و صنعتی، اقتصاد کشور رو به جلو حرکت کند.
مدرک بین المللی موسیقی – مدرک بین المللی مهندسی صدا – مدرک بین المللی هنرهای تجسمی – مدرک بین المللی هنرهای نمایشی – آموزشگاه آزاد فنی و حرفه ای علم و هنر – ایراناسک
چگونه می توانیم گواهینامه سازمان فنی و حرفه ای را ترجمه و یا ارتقا ببخشیم؟
مدیر کل دفتر سنجش مهارت و صلاحیت حرفه ای سازمان آموزش فنی و حرفه ای درباره روند ترجمه و ارتقای گواهینامه های سازمان فنی و حرفه ای توضیحات لازم را داد.
رضا احمدی مدیر کل دفتر سنجش مهارت و صلاحیت حرفه ای سازمان آموزش فنی و حرفه ای در گفتگو با خبرنگار حوزه رفاه و تعاونگروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، در خصوص نحوهی ترجمه مدارک فنی و حرفهای اظهار کرد: فرد میتواند با مراجعه به دارالترجمههایی که زیر نظر قوهی قضاییه فعالیت میکنند برای ترجمه گواهینامهی سازمان آموزش فنی و حرفهای اقدام کند.
وی افزود: برای دارالترجمههایی که لیست آنها را قوه قضاییه تایید کرده است و دسترسی مستقیم به سیستم داده شده، هیچ فرآیند مکاتبهای بین سازمان آموزش فنی و حرفهای و دارالترجمهها اتفاق نمیافتد همچنین این روند بر اساس دسترسی مستقیمی که سازمان فنی و حرفهای به دالترجمهها داده شده است طی خواهد شد، استعلام گواهینامهها نیز مستقیما از طریق این دارالترجمهها دریافت میشود و کار ترجمه برای ارباب رجوع انجام خواهد شد.
احمدی بیان کرد:در واقع روند ترجمه گواهینامههای سازمان فنی و حرفهای شامل یک مرحله خواهد بود و و نیاز به مکاتبهی خاصی وجود ندارد، به این معنی که در این فرآیند مکاتبات حذف شده است، فرد متقاضی ترجمه میتواند با مراجعه به دارالترجمههای معتبر با توجه به مشخصاتش اقدام به ترجمه گواهینامهی فنی و حرفهای خود کند.
وی ادامه داد: لیست مترجمین مورد تایید که از نظر قوه قضاییه دارای دسترسی هستند در سایت آموزش فنی و حرفهای بخش دفتر سنجش مهارت و صلاحیت حرفهای در حوزهی آیین نامه و دستور العملها موجود است و نیز دسترسی درآن قرار گرفته است که در صورت تمایل افراد برای ترجمه به داالترجمهها مراجعه کنند و عملا افراد مکاتباتی با مجموعه ندارند و کار مستقیم انجام خواهد شد.
احمدی ضمن اشاره به اینکه هزینهای از سوی سازمان آموزش فنی و حرفهای برای انجام این کار به افراد تعلق نخواهد گرفت گفت: هزینههای مصوب از سوی دالترجمهها مشخص خواهد شد و ارتباطی با سازمان آموزش فنی و حرفهای ندارد ، همچنین از سال ۹۹ تا ۳ ماهه اول ۱۴۰۰ حدود ۲۰۰۰۰ فقره گواهینامه ترجمه گردیده است.
احمدی افزود: درچند سال اخیر سازمان آموزش فی و حرفهای استانداردها را بر سطح بندی، ایسکو ۲۰۰۸ کد گذاری کرده است مفهومی به نام درجه ۱ به درجه ۲ یا درجه ۲ به ۱ وجود ندارد، در واقع مدارک در قالب سطوح سطح بندی ایسکو وجود خواهند داشت که شامل سطح ۱ تا سطح ۴ است.
وی توضیح داد: استانداردهای مهارتی در ۴ سطح دسته بندی میشوند و افراد بخشی از این سطوح را به شکلهای مختلف کسب میکنند و درآزمونهای ادواری مدارک را دریافت خواهند کرد، اما برای سطوح بالاتر الزاما باید در دورههای آموزشی شرکت کنند.
احمدی تاکید کرد: افراد باید از طریق مراکز آموزش دولتی و یا غیر دولتی که از سازمان آموزش فنی و حرفهای مجوز را دریافت کرده اند تحت آموزش قرار بگیرند تا بتوانند برای تعیین مهارت و اخذ گواهینامه معرفی شوند، در گواهینامه مهارت علاوه بر مشخصات فردی هنرجو، عنوان مهارت و کد استاندارد قید شده است که کد استاندارد مشخص کنندهی سطح آن مهارت است.
آمادگي
پس از اینکه تصمیم گرفتید نمایشنامه ای را به روی صحنه آورید ، قبل از شروع کار با دیگران باید خود را از هر جهت آماده کنید . این آمادگی ، شامل شناخت نویسنده ، تحلیل متن ، انتخاب نوع صحنه ، تصمیم در مورد شیوه ی انتخاب بازیگران ، طرحهای اولیه ی میزانس ، طرحهای اولیه ی صحنه و نورپردازی و بسیاری جزئیات دیگر است. این مرحله ای است که پایه و بنیاد آنچه را که بعداً بوسیله ی افراد مختلف گروه انجام می شود معین می کنید و موجب ایجاد اعتماد به نفس در کارگردان و انعطاف پذیری او در هنگام کار با دیگران می شود.
«… کارگردان کار خود را به دو بخش تقسیم می کند ؛ آمادگی قبل از شروع تمرینها و مرحله ی تمرین . اغلب , مرحله ی آمادگی و آنچه که قبل از شروع تمرینها بایستی انجام شود به همان مقدار زمان نیاز دارد که تمرینها ی عملی . کارگردانی نیز مانند هر طرح موفق دیگری ، قبل از ورود به مرحله ی تولید ، به مقداری زیادی برنامه ریزی و سازماندهی احتیاج دارد…با در دست داشتن مجموعه ی اطلاعاتی که قبل از شروع تمرینها فراهم شده است، اعتماد بنفس کارگردان تقویت شده و مشکلات غیرمنتظره در طول تمرین به حداقل می رسند.»
با این همه نه مفهوم آمادگی برای همه ی کارگردانها یکسان است و نه نحوه ی دستبایی به آن . بعضی بیشتر بر یادداشت های خود که بر روی کاغذ آورده اند تکیه دارند وبعضی بیشتر بر ندای درونی و حافظه ی خود.
اینگرید برگمن در مورد آلفرد هیچکاک می نویسد:« او کارگردانی است که از قبل، در حدی عالی ، خود را آماده است. هیچ چیز نیست که او در مورد فیلمی که می خواهد بسازد ،نداد . او بر روی هر زاویه ی دوربین و هر یک از جزئیات صحنه قبلاً در خانه کار کرده است. او در موقع کار حتی از چشمی دوربین به صحنه نگاه نمی کند و می گوید: می دانم صحنه چگونه دیده می شود.»
اما پیتر بروک که در این مرحله از کار از احساس گنگ درونی خود صحبت می کند:
«هنگامی که من شروع به کار بر روی نمایشنامه ای می کنم با احساس گنگ عمیقی در درون خود طرف هستم . احساسی مثل یک بوی ناشناخته، یک رنگ نامشخص یا یک سایه . این اساس کار من و همه ی مقدماتی است که برای تمرین نمایشنامه ای که قرار است به روی صحنه آروم در اختیار دارم . رابطه ی من با نمایشنامه همین احساس گنگ است.من اطمینان حاصل کرده ام که زمان اجرای این نمایش همین حالاست. بدون این اطمینان نمی توانم کاری انجام دهم. من تکنیک خاصی ندارم.اگر مجبور باشم که در مسابقه ای شرکت کنم و قرار باشد که صحنه ای از نمایشنامه ای را کارگردانی کنم،نمی دانم از کجا شروع کنم… من هیچ دستورالعملی برای اجرای یک نمایش ندارم،زیرا نقطه ی شروع کارم همان احساس گنگ شکل نگرفته و غیر شفاف است و از این نقطه است که من آماده سازی خود را آغاز می کنم.
برای من ، آماده سازی خود یعنی رفتن به طرف آن تصور ناشناخته شروع به ساختن طرح صحنه می کنم، بعد خرابش می کنم، دوباره می سازمش ، دوباره خرابش می کنم . بالاخره به یک جایی می رسانمش. چه نوع لباسی به کار ببرم؟ چه نوع رنگهایی ؟ همه اینها زبانی است که به وسیله ی آنها آن احساس ناشناخته ام راکمی ملموس تر و واقعی تر حس می کنم، تا اینکه به تدریج فرم کار پدیدار می شود. فرمی که باید تعدیل و به آزمایش گذاشته شود، اما به هر حال فرم کار به تدریج خود را نشان می دهد. این البته فرم قطعی کار نیست ، زیرا فقط طرح صحنه است و تاکید می کنم «فقط طرح صحنه» ، زیرا که طرح صحنه فقط پایه ی کار است…»
به این ترتیب به نظر می رسد که شناخت حال و هوای خاص صحنه اولین قدمی است که پیتر بروک برای ملموس کردن آن حس ناشناخته ی درونی اش بر می دارد.
الیاکازان از زیر متنی صحبت می کند که اساس کار کارگردان را تشکیل می دهد:
« … کارگردان می داند که در ورای متن ظاهری زیر متنی از هدفها ، احساسات و حوادث درونی آدمها وجود دارد . او به زودی یاد می گیرد که حادثه ای که به نظر می رسد در حال وقوع است، حادثه ای که به ندرت اتفاق می افتد . این زیر متن ،یکی از با ارزش ترین ابزارهای کار کارگردان است. در واقع این همان چیزی است که او کارگردانی می کند . شما کمتر می بینید که یک کارگردان ورزیده در موقع کار متن را در دستش گرفته باشد، اما تازه کارها چرا.»
به این ترتیب صرف نظر از نحوه ی آماده سازی خود- خواه این کار بیشتر بر روی کاغذ انجام شود،خواه بیشتر بر روی حافظه تکیه داشته باشد – در نفس ایجاد آمادگی تردیدی نیست . برای ایجاد این آمادگی کار را با خواندن نمایشنامه آغاز می کنید . خواندن نمایشنامه با دقت و به دفعات .
اکنون سوال این است که آیا می دانید نمایشنامه را چگونه باید خواند ؟
«بسیاری نمی دانند و نمایشنامه را مانند یک داستان کوتاه یا رمان می خوانند. اما نمایشنامه بسیار متفاوت است، زیرا آکنده از توقف و شروع مجدد، فاصله های زیاد ،سکوت و فقط اندکی توضیح (درباره اشخاص بازی یا حوادث)است. به علاوه نمایشنامه آکنده از رویدادهای دراماتیک است. بنابراین ، به عنوان یک خواننده باید تمامی آنچه را که گفته شد به کمک تصویرسازی – ازآنچه که بازیگر انجام می دهد و صحنه نشان می دهد – در ذهن خود ببینید. همچنین از آنجا که نمایشنامه به صورت گفتگو نوشته شده است، اگر ندانید گفتگو چیست و چگونه عمل می کند، چه بسا تداوم موضوع را از دست می دهید ، یا گیج می شوید و یا بدتر از همه با ساده نگری با آن مواجه می شوید.»
«… نمایشنامه نویس کسی است که آگاهانه رویا سازی می کند و با استفاده مناسب از ابزاری که دراختیار دارد ذهن دیگران را درهم ریخته و موجب پرواز خیال تماشاگر می شود.
ویژگی غریب خالق نمایشنامه ، آنچه که او را از دیگر نویسندگان متفاوت می کند ،«پرواز رویایی» یا بدیهه سازی اوست. ازاین رو نه فقط وسایل صوتی و تصویری او را ، که بازیگران باشند ، بلکه مکانی که او تماشاگران خود را گرد هم می آورد تا داستان ببینند و بشنوند (صحنه و سالن تئاتر )را باید به هنگام خواندن نمایشنامه به حساب آورد .
نمایشنامه نویس هنرمند ویژه ای است که آنچه بر روی کاغذ می آورد ، در حد نهایی آن، به هیچ وجه ادبیات به معنی متعارف آن نیست ، چرا که ادبیات برای خوانده شدن بوسیله ی فردی واحد در خلوت خود نوشته می شود ، در حالیکه نوشتن نمایشنامه خلق اثری است که بازیگران زنده و اشیاء در آن درگیرند و بایستی به گونه ای خاص برای دیدن و شنیدن گروهی که در مکانی خاص گرد هم می آیند (تماشاگران)تدوین شود.
آنچه که خالق نمایشنامه نمی نویسد- فواصلی که باید بوسیله ی بازیگران پر شود- معمولا به اندازه ی آنچه که می نویسد اهمیت دارد. ژان لوئی بارو بازیگر و کارگردان فرانسوی به نمایشنامه سکوت های قطع شده نام دادهاست. این مفهوم ما را از قرار دادن نمایشنامه در مقوله ی ادبیات داستانی کاملاً دور می کند .
… بسیاری از شاعران و رمان نویسان مشهور تلاش ناموفقی برای ساختن (سکوت های قطع شده )داشته اند و سرانجام پس از کشف این مطلب که دانش به کار گرفتن این نوع بدیهه سازی را ندارند و نیز نمی دانند که با تماشاگری که حضور دارد چه کنند ، یا خود این تلاش را رها کرده و یا تماشاگران آنان را مجبور به این کار کرده اند.
تعجب آور نیست که نمایشنامه نویسان مشهوری مانند اشیل، شکسپیرو مولیر در نمایشنامه های خود بازی کرده و اغلب خود، آن را به صحنه برده اند. چرا که می دانستند ، یا تصور می کردند می دانند ، که نمایشنامه شان مربوط به چیست . امروز نیز نمایشنامه نویس به هنگام ساختن نمایشنامه کلمات و رویدادها را در ذهن خود می شنود و می بیند ، و این شعر دراماتیک است. آنچه که نمایشنامه انجام می دهد بیدار کردن عواطف بیننده به گونه ای مستقیم است.این نوع نگارش در درجه ی اول یک روند عینی است و مشکلات مربوط به عینیت را به همراه دارد و در درجه ی بعدی انری است ذهنی.»
کارگردان :شخصی است که به نمایش شکل می دهد و آن را به عنوان یک آفرینش هنری به ما عرضه می کند . به عبارت دیگر، وی فردی است که باعث می شود تا ما هه چیز را از زاویه ی دید و احساس او ببینیم و حس کنیم . این شخص چهار نیروی محرکه که در اختیار دارد که تمامی فعالیت هایش را در آفرینش یک اثر هنری هدایت می کنند :• «دیدی خاص در مورد نمایشنامه که سلطه ی خود را بر تمام وجوه اجرا می گسترد.
• دانشی وسیع از نیروهای بالقوه ی درون نمایشنامه ؛ نقاط اوج و حضیض کار ، نقاط متراکم و کم تراکم ، نقاطی که ضرباهنگی تند یا آهسته دارند و …
• مهارت در ایجاد فضایی برای به وجود آوردن ارتباطی دو جانبه به گونه ای مستقیم ، روشن و صمیمانه بین تمامی افراد گروه ؛ ارتباطی از آن دست که به بازیگران و طراحان کمک کند تا به حداکثر خلاقیت خود برسند.
• خواستی قوی برای گرفتن توجه(یا به کلامی بهتر ، گرفتن توجه غیرارادی تماشگر) تا به کمک آن روح ، روان و دل تماشاگر را به هیجان آورد.»
تمامی این نیروها (و هر نیروی دیگری که برای کارگردان متصور باشد)برای دستیابی به یک هدف مشخص به کار گرفته می شوند: ایجاد ارتباطی هر چه کاملتر با تماشاگر . به این ترتیب می توان گفت که وظیفه ی اصلی کارگردان ایجاد ارتباط ، در بالاترین حد خود ، با تماشاگر است . امااین ارتباط نه به طور مستقیم و بوسیله ی شخص کارگردان ، بلکه به گونه ای غیر مستقیم بوسیله ی افرادی دیگر برقرار می شود . به عبارت دیگر « کارگردان نظرات، احساس و دیدگاههای خود را از طریق بازیگران و طراحان صحنه، نور، لباس ، موسیقی و …. به تماشاگر منتقل کند و در نتیجه قادر نخواهد بود که ارتباط لازم را ، در بالاترین حد خود با تماشاگر برقرار نماید.»
کارگردان ممکن است که احساسی قوی و عمیق درباره ی نمایشنامه ای که برای اجرا در دست دارد، داشته باشد . این احساس قوی گرچه کمک کننده است، اما دلیل توانایی او در کارگردانی نیست ،زیرا نظرات و احساس او باید از طریق ذهن و احساس دیگران شکل عینی به خود بگیرد. چالش کارگردانی در همین امر ، یبعنی در لمس حساسیت های دیگران نهفته است تا آنان نیز بتوانند تصویری را که او به وضوح در ذهن خود می بیند و احساسی را که در مورد این تصویر ذهنی دارد، ببیند و حس کنند.
بیشترین بخش کارگردانی از طریق ذهن آگاه کارگردان انجام می شود . بعضی گفته اند که کارگردان یک متفکر است . این گفته به معنی آن نیست که کارگردان فقط در یک فضای آکنده از عینیت سرد روشنفکرانه کار می کند . بلکه مقصود این است که کارگردان باید با صداقت و قدرت به احساس خود، که صحنه را زنده و جاندار می کند ، اجازه ی عمل دهد .
به همین جهت است که در مواردی کارگردان برای چگونگی اجرای یک صحنه ،بدانگونه که مورد نظرش است ، پاسخی منطقی ندارد ، ولی احساسی از درون وی به او نهیب می زند که این صحنه باید بدیگونه اجرا شود .
«کارگردان باید به طور مداوم آنچه را عمیقاً حس و فکر می کند از عمق به سطح بیاورد تا بتواند همیشه آماده ی ایجاد ارتباط با دیگران باشد باید مسایل را دریافت کند ، ارزیابی نماید ، بیماری را تشخیص دهد و درمان را تجویز کند. موثر بودن او در همه ی این موارد بستگی دقیق به عکس العمل برونی – درونی او ، به ایجاد تعادل بین عینیت و ذهنیت او دارد. برای دست یافتن به چنین تعادلی ، کارگردان باید به طور مداوم در حال آموختن باشد ؛ باید در حد گسترده ای از ساختمان نمایشنامه های گوناگون آگاهی یابد ، از روند آموزش و نظریه هایی که در بازیگری به توفیق دست یافته اند ، از چگونگی به کار گرفتن صحنه ی نمایش در عمل و از تواناییهای بصری صحنه در حد وسیعی مطلع باشد ، زیرا سرانجام این کارگردان است که طراح اصلی کار و نظریه پرداز نهایی است اوست که واقعیت های قابل مشاهده و ملموس بیرونی را بانظرات و تصاویر ذهنی خود هماهنگ و همخوان کند .»
هرگز فراموش نکنید که هدف نهایی کارگردان گرفتن توجه تماشاگران، یا به عبارت بهتر ایجاد انگیزش در تماشاگران به منظور گرفتن توجه غیر ارادی آنان است، تا روح و روانشان را به هیجان آورد . اما این «گرفتن توجه» با «سرگرم کردن» تفاوت بسیار دارد ، چرا که وقتی هدف سرگرم کردن باشد تقریباً همیشه کار به ابتذال کشیده می شود. شما در طول آموزش خود متوجه خواهید شد که سرگرم کردن چه کار ساده ای است ولی خلق یه تئاتر خوب چه مشکل است .
« آموزش کارگردانی ، مانند هر مهارت دیگری، یک روند اکتشاف شخصی – انجام چندین و چند باره ی فنون ریشه ای این حرفه ، تا آنجا که بصورت سرشت دوم شخص درآید – است . اینکه این روند چه مدت طول می کشد ، بستگی به قدرت درک شما از مفاهیم و دریافت پیام به شکل کاملا شخصی دارد . هیچ کتابی نمی تواند از شما یک کارگردان بسازد، زیرا هیچ کس نمی تواند به شما بیاموزد که چگونه کارگردانی کنید… آنچه چنین کتاب هایی می توانند بکنند آن است که شما را ، به عنوان شخصی که خود را وقف آموختن این حرفه کرده است ، در مسیری قرار دهند که به اکتشاف شخصیتان بیانجامد. اگر چنین کاری انجام شود ، هنرمند نهفته در درون شما بقیه ی کار را انجام خواهد داد … اگر می خواهید کارگردان – شخصی که در تئاتر دیگران رااز نظر هنری رهبری می کند – شوید ، باید بسیار بیاموزید.»
هدايت نمايشگران
آغاز سخن؛ در تئاتر به دست آوردن طرح كلي و اوليه برای یک كارگردان، به واقع پس از كار مقدماتي ایشان بر اسناد و مآخذ مربوط به نمايشنامه و گردآوري اطلاعات لازم صورت می پذیرد، اما نخستين كار مهم كارگردان كشف نمايشگران(1) و شناخت آنهاست، پس از آن است که کارگردان و نمایشگرانش به اتفاق يكديگر، بهتر و بیش از پیش به جستجوي زوایای پنهان نقش هایی که در آن اثر نمایشی نهفته، می پردازنند. اما براي بازي گرفتن از نمايشگران، كارگردان بايد تخيل آنها را به انحاء مختلف شکوفا و به حركت درآورد و ذهن خلاق ایشان را به شيوههاي گوناگون سيال سازد. كارگردان بايد در نمایشگرانش شور و لذت بازي كردن به وجود آورد و ضمن گرفتن حركات اضافي و اغراقآميز آنها در پارهاي موارد نیز محدوديتهايي پيش پاي آنها بگذارد تا در پيشرفت خود به بيراهه نروند.
و اما بعد؛
« كار با بازيگر در واقع حساسترين، شيرينترين و در عين حال انسانيترين بخش كارگرداني است. كارگردان باهوش به درستي ميداند كه در كار با بازيگران مختلف بايد روشهاي متفاوتي در پيش گيرد. بازيگران به نسبت حساسيت، فرهنگ و يا تربيتهاي تئاتري گوناگوني كه دارند، گاه اهميت زيادي به ژست و حالات و حركات فيزيكي ميدهند، دستهاي ديگر نيز هستند كه تحليل واقعگرايانه از متن را دوست دارند، دسته سومي نيز ميتوان يافت كه اهميت ريتم و موسيقي متن، آنها را در ارائه نقش خود بسيار ياري ميدهد و كم نيستند بازيگراني كه جنبههاي جامعهشناسي يا مردمشناسي آنها را در خلاقيت خود مدد ميرساند.» (2)
كارگردان تئاتر بر حسب رويدادنامههاي(نمایشنامه های) گوناگون، تكنيك و حالات مختلفي را در هدايت نمايشگران خود بكار ميبرد. نمايشگران نيز نيازمند يك نوع قابليت انطباق ميباشند كه با تجربه و در راستاي تمرينات به دست ميآيد. كارگردان ميكوشد تا هرگونه عمل و حركت نمايشگر از تجسم عيني و ذهنياش، نسبت به رويدادنامه شكل پذيرد. لازم به تذكر است اين مهم كه بر زاويه ديد هنري كارگردان متمركز است، در نقطه معيني از مرحله بازي تحت هدايت و نظارت كارگردان با تكيه بر قوه تخيل نمايشگر حاصل ميشود.
بجاست قبل از ادامه گفتار فوق نگاهي به تعريف نمايشگري از نظر «هگل»(3) فيلسوف شهير آلماني بيندازيم:
«بازيگر با تمام وجود، با چهره، قيافه و با صداي خود هنرآفريني ميكند. وظيفهي او اين است كه خويشتن را با نقشي كه بر عهده دارد يكي سازد … صدا، طرز سخن گفتن، حالتها، قيافه و به طور كلي همهي اعمال و انديشههاي او با نقشي كه دارد تطبيق كند. بازيگر كه خود موجود زندهاي است مجبور است همه چيز خود را از ياد ببرد تا بتواند احساس ديگري را نشان دهد، يعني نقش انسان ديگري را بازي كند… بازيگر، مثل هر انسان زنده، صاحب صدا ، چهره و قيافه و حالتي خاص است كه با سرشت او آميخته و مختص به خود اوست. بازيگر بايد اين همه را تغيير دهد تا بتواند خودش را با نقشي كه برعهدهاش ميگذارند تطبيق دهد.»(4)
براي يك نمايشگر تئاتر داشتن استعداد امري ضرورياست، ليكن اين استعداد و خلاقيت ذاتاً در او نهفته است و بدون كمك و هدايت كارگردان نميتواند به طور كامل شكوفا شود. كارگردان بايست بكوشد تا ضمن پرورش نمايشگران، آنها را با تكنيك بازيگري آشنا سازد، و نمايشگران طي تمرينات عملي، گفتارهاي بداههسازي موقعيتهاي مختلف را تجربه كنند. در هر حال از نخستين كارهاي اصولي و اساسي كارگردان در كار با نمايشگر اين است كه او را در «بحران» قرار دهد؛ براي او حالتي به وجود آورد كه ساختارها و كليشههاي قبلي خود را به كنار نهد. كارگردان بايد به شيوهاي ظريف و ماهرانه به نوعي نمايشگر را به «خطر» بيندازد و او را وا دارد براي نقش جديدي كه در برابر اوست همه چيز را دوباره از نو بياموزد و همه چيز را دوباره تجربه كند. و اين البته مستلزم آن است كه كارگردان و نمايشگر (بازيگر) به يك ارتباط صحيح و دوستانه برسند. ارتباطي نزديك و توأم با اعتماد تا بتوانند با الفباي دوگانه خود، مفهوم واحدي خلق كنند كه همانا جوهره نمايش است.
دكتر صادقي در خصوص ارتباط كارگردان و نمايشگر به نكته جالبي اشاره دارد:
«يك كارگردان خوب، نيك ميداند كه بازيگر «وسيله» شخصي او نيست. كارگردان باهوش بايد يكبار و براي هميشه اين را براي خود حل كند كه رهبري بازيگر و ارتباط با او، همچون ارتباط ماما و زائو است. كارگردان در واقع ماما ماهري است كه تنها كمك ميكند تا زائو طفل را صحيح و سالم به دنيا آورد، ولي همانگونه كه همه ميدانند اين زائو است كه به دنيا آورنده اصلي است، در تئاتر نيز اين بازيگر است كه خالق اصلي است و كارگردان تنها رهبري خوب به شمار ميرود كه كمترين غفلت او ممكن است موجب تلف شدن نقش نوزاد شود.»(5)
كارگردان تئاتر ميداند كه موفقيت هرنمايش درگرو همكاري و تفاهم نمايشگران است نه در تضاد آنان. اين امر به ويژه در كارها و تمرينات بداههپردازي مصداق دارد اگر به طور بداهه انديشهاي به فعل درآيد و ديگر نمايشگران در دنبال كردن آن كوتاهي كنند يا حتي به نوعي نفي كنند بداههپردازي با بنبست روبهرو شده و ادامه نخواهد يافت. بدينسان راز موفقيت هر گروه تئاتری، در همكاري نمايشگران آن نهفته است و نه در جدال و تقابل آنان.
آنچه تماشاگان نوگاني (تئاتر مدرن) امروز بيش از پيش به خود ميبيند شمار كارگرداناني است كه در جهت ارتباط و هدايت نمايشگران خود راههاي مختلفي را مورد آزمايش قرار ميدهند.
شيرين بزرگمهر به نقل از ديويد سلف آورده است:
«به شمار كارگردانهاي تئاتر، شيوههاي كارگرداني وجود دارد. برخي از كارگردانها، خود را همچون رئيسي فرض كرده، به ندرت كلامي بر زبان ميآورند و اغلب از بازيگران ميخواهند كه انديشههاي خود را مطرح سازند. و عدهاي ديگر ديكتاتورهايي هستند كه كليه جزئيات كار را به بازيگران ديكته ميكنند. بديهي است بهترين شيوه تركيبي از اين دو ميباشد. كارگرداني، قواعدي چند دارد. از جمله آنكه كارگردان بايد براي شناساندن مضمون نمايشنامه به بازيگران كمك كند، كمال مطلوب آن است كه بازيگر خود به تأويل متن بپردازد، اما اين كارگردان است كه از طريق بداههپردازي، بحث و گفت وگو، وي را در اين امر ياري ميرساند. همچنين وظيفه كارگردان است كه كشف ارتباط ميان شخصيتها، بازيگران را همراهي كند… اگر در هنگام تأويل متن تشتت آرا بوجود بيايد، رأي نهايي را كارگردان صادر ميكند.»(6)
از آنچه گفته شد اين گونه برميآيد كه كارگردان نبايد خود به انجام امور بپردازد، بلكه بايد تنها راهنماي اين اعمال را به عهده داشته باشد. كارگردان ميبايست با درايت خود اعتماد به نفس نمايشگران و ديگر اعضاء گروه را تقويت كند و در عين حال انضباط را حفظ كرده و از بيهوده تلف شدن زمان جلوگيري نمايد.
گاه كارگردان با در دست داشتن دفترچهاي، كه قبلاً كليهي جزئيات طرح اجرايي خود را به روي آن آورده است به مكان تمرين ميرود. اين دسته از كارگردانان هنگامي، كار با نمايشگران را آغاز ميكنند كه كليه حركتها را كاملاً مشخص كرده باشند. يعني همه جزئيات را، اينكه چه كساني، چه موقع، چه حركتهايي را چگونه انجام دهند، دقيقاً برابر با نسخهاي ميباشد كه پيشتر تعيين شده است. و اين مهم به زعم نگارنده روشي مستبدانه و با احتياط ميگويم مطرود است. بدينسان كه نمايشگران علاقمندند تا همه حركتها و اعمال نمايشي در طول تمرينات شكل بگيرد نه يك باره و بنا به فرمان يك شخص، ديويد سلف در اين خصوص ميگويد:
« شايد بهترين روش آن باشد كه برخي از جنبههاي اوليه، همچون وروديها و خروجيهاي بازيگران محل وقوع رويدادهايي چون مرگ و جنگ. همچنين گفتگوهاي كليدي، در ابتدا توسط كارگردان توضيح داده شود و بقيه ماجرا، در طول تمرينها و به تدريج قوام يابند.»(7)
پيتر بروك، كارگردان شهير انگليسي، از تأثيرگذارترين كارگردانان تئاتر قرن بيستم در زمينههاي نظري و عملي در تاريخ تئاتر جهان به عمل نمايشخواني نمايشگر اشاره ميكند و ميگويد:
«بازيگر آن قدر ميبايد متن خود را بخواند تا به تدريج با پرسوناژهاي نمايش آشنا شود و با درك صحيح از متن بتواند حتي به تأكيدات كلامي جملات برسد و اين، برخاسته از فهم و بينش بيبديل نسبت به متن و دراماتورگي پخته، ميسر ميشود تا از اين طريق به ارائه شخصيتهاي پيس (متن نمايش) دست يابد.»(8)
بروك در واقع ميخواهد به ما بگويد كه نمايشگر آن چنان ميبايست نسبت به محتواي اثر نمايشي اشراف و اعتقاد يابد و آنچنان از جوهره متن و يا كنش و واكنش درون متن آگاه باشد. كه هر خواستهي كارگردان را دريابد تا بتواند نقش خود را به بهترين وجه ممكن به دريافتگرانش ارائه دهد.
مطلب اساسي ديگر در كار با نمايشگر اين است كه كارگردان موظف است به روشني بداند كه بازيگر، خود «چه ميخواهد» و اين را با صراحت تمام براي او تشرح كند. اما اين تنها كافي نيست. ضمن دانستن اينكه ميداند از نمايشگر چه ميخواهد، همچنين بايد بداند براي رسيدن به آن چگونه بايد او را هدايت و راهنمايي كند.
«براي هدايت بازيگر، كارگردان بايد از هرگونه كار عملي، بداههسازي و توضيحي با بازيگر در زمينههاي گوناگون بيان، حركت، ريتم، تصوير، جابجايي در صحنه و تحليل متن كوتاهي نكند. و اي بسا براي رسيدن به فكر صحيح و حس درست نقش، شگردها و ترفندهاي ديگري بزند كه تنها به ذهن خلاق او و در لحظه خاص بازي خطور ميكند.»(9)
مراحل کارگردانی
کارگردانی عمدتاً شامل دو مرحله است:
۱- تهیه و تدارک
۲- کار عملی با بازیگران
که تهیه و تدارک خود شامل مراحل زیر میباشد:
الف- گزینش ایده:
در این مرحله کارگردان با سئوالاتی روبروست که باید واضح و دقیق به آنها پاسخ گوید و این پاسخها هدایتگر او تا انتها می-باشند و همچنین اگر سئوالات درست پاسخ داده شود میتواند تا حدی موفقیت اثر را در نزد تماشاگر تضمین کند. سئوالات به قرار زیر است:
۱- چه میخواهم بگویم؟
۲- چرا؟ انگیزة این گفتن چیست؟
۳- چگونه؟ (به چه سبک وشیوهای)
۴- برای چه کسانی اجرا خواهد شد؟ ۵- کی؟ (در چه شرایط زمانی) ۶- کجا؟ ۷- با چه امکاناتی؟
به طور معمول شخص کارگردان با توجه به شرایط سیاسی- اجتماعی و فرهنگی جامعه و با انگیزههای روحی، روانی و سیاسی- اجتماعی و با توجه به قدرت کارگردانی خود و امکانات اجرایی و توان بازیگران و گروه نمایشنامه را برای اجرا انتخاب میکند.
ب- تجزیه و تحلیل متن
وظیفة اساسی کارگردان عبارتست از تفسیر و شناخت درونمایة نمایشنامه و آموزش و هدایت بازیگران. که بخش اول مربوط به این مرحله میباشد.
اصل اساسی کار کارگردان اینست که بفهمد چگونه یک نمایشنامه محتوای خودش را ارائه میدهد؟ باید میان فرم یعنی چگونگی ارائه مفهوم نمایش وخود نمایش یعنی آنچه در ساختار اثر است وجه تمایز عینی قائل شد بنابراین پیش از هر کار باید ساختار هنری اثر بررسی شود زیرا در آن روندی دراماتیک جریان دارد و حوادث آن بر کاراکترها تاٌثیر میگذارد. موقعیتها شاید کاملاً عینی و برون گرایانه باشد مانند داستانهای پلیسی یا سمبولیک و فلسفی مانند در انتظار گودو:
کارگردان در این مرحله باید شناخت درستی از نمایشنامه بیابد، بداند که نمایشنامه دارای چه ژانری است؟ بر پایة کدام سبک و یا سبکها پیش میرود؟ اگر از ترکیب سبکهای مختلف پدید آمده دقیقاًسبکها کدامند؟ و نهایتاً هدف کارگردان از اجرا چیست؟
کارگردان باید آنقدر متن را بخواند و برای خود آنالیز کند تا به حدی رسد که از آن متن اشباع شود و همه چیز به شکل تصویر در ذهن او تشکیل شود و آنقدر بر اثر تسلط یابد که متن را رها کند و به اصطلاح متن نوشته شده را زمین بگذارد و از این جاست که میتواند تمرین را شروع کند. اینها همه جز با ادراک در مورد متن و تحلیل نمایشنامه اتفاق نمیافتد. و ادراک نیز عبارتست از دیدگاه کلی کارگردان دربارة متن آنهم بعد از اینکه آن را احساس کرده سپس جزء به جزء مورد بررسی قرار داده است.
“چهار نیروی محرکه کارگردان را به هنگام کار بر روی نمایشنامه هدایت میکند: ۱- “دید” او نسبت به نمایشنامه که میتواند بر همة وجوه اجرا از بازیگری گرفته تا صحنه پردازی مسلط باشد.
۲-” شناخت جامع” نیروهای پویای نمایشنامه- فرازو فرود متن- لحظات بلند و آهسته آن و ضرباهنگهای تند و کند ۳- مهارت در ایجاد” ارتباط” که به بازیگران و طراحان کمک میکند خلاقترین دقت و توجه خود را وقف نمایشنامه کنند ۴- “تمایل شدید”
به جلب توجه تماشاگران با تهییج ذهن، قلب و روح آنان
در مجموع میتوان گفت در مرحلة تجزیه و تحلیل کارگردان باید به دو بخش بپردازد و آن دو بخش را به واضحترین شکل ممکن برای خود تصویر سازی کند. این دو بخش عبارتند از: الف- چراها؟ ب- چگونگی
که با تحلیل نمایشنامه به لحاظ ساختاری و مضمونی میتوان به چراها رسید و آنها را پاسخ داد. اما مهمتر از چراها برای کارگردان در چگونگی است که “چگونگی” با شناخت به دست میآید.
یعنی کارگردان ابتدا باید به تحلیل برسد و بعد از تحلیل به شناخت. و با شناخت کامل و درست است که چگونگی اجرای یک اثر را میتوان تشخیص دهد و این” چگونگی” است که راهگشای او تا انتها میباشد.
بسیاری از کارگردانان به دلیل ناآگاهی و یا ناتوانی، فقط در سر تمرین به « چراها » میپردازند کاری که یک دراماتورژ، تحلیلگر، جامعه شناس، یا فیلسوف هم در موضوع تخصصی خود میتوانند بکنند لذا تمرین به بحثهایی تئوری کشیده میشود. مباحثی که هیچ کمکی به کار و گروه بازیگران نمیکند. و در نهایت شما فقط خواندن یک نمایشنامه را بر روی صحنه میبینید. اما رسیدن به « چگونگی » نیاز به هوش، خلاقیت، قدرت کارگردانی، و دید دقیق و مناسب به زندگی دارد. به عنوان مثال همه میدانند هملت دچار تردید و تفکر زدگی است اما مهم اینست که ما چگونه این تردیدها و تفکر زدگی را بر روی صحنه در قالب عناصر دیداری و شنیداری دریافت کنیم.
ج- انتخاب عوامل
در این مرحله کارگردان با توجه به نوع نمایش و اجرا و توان و امکانات خود دست به انتخاب عوامل میزند و در حقیقت گروه را تشکیل میدهد که نیاز به ظرافت و هوشمندی میباشد تا بهترین و زبده ترین و باسوادترین عوامل انتخاب شود و این خود نیاز به شناخت دارد. یعنی کارگردان همیشه باید لیستی از عوامل مختلف را در ذهن داشته باشد و در شرایط مختلف بهترین گروه را انتخاب کند.
و اما مرحله بعدی کار عملی با بازیگران است که خود شامل هفت بخش میباشد.
الف- روخوانی و مباحثه: که به دور میز خوانی نیز معروف است. دراین بخش از کار نقشها با توجه به خود نقش و توان و جنس بازی بازیگران تقسیم میشوند که یکی از مهمترین اعمال کارگردانی است و انجام آن نیاز به شناخت وسیعی ازامکانات فرد فرد هنرپیشگان دارد و همچنین نیاز به قدرت فراوان کارگردان.
و دیگر اینکه نمایشنامه معمولاً توسط کارگردان برای گروه خوانده میشود که کارگردان از این فرصت برای بیان درک خود از اثر و تشریح حال و هوایی که بازیگران باید در آن کار کنند استفاده میکند. وبعد از آن نوبت روخوانی است که مدت آن بستگی به شیوة کارگردانی دارد. بعضی ازکارگردانان این دوره را بسیار کوتاه برگزار میکنند و عدهای آنقدر این مرحله را طولانی میکنند تا به اصطلاح حس بازیگران در پایشان بریزد. یعنی آنقدر آنها را مینشاند تا بازیگران به یک درجة بالایی از احساس و هیجان برسند و بعد به یکباره آنها را بر روی صحنه رها میسازد.
ب- تعیین حرکات:
در این مرحله کارگردان با توجه به بداهه سازی و خلاقیت بازیگران بر روی صحنه و طرح از پیش تعیین شده خود براساس موقعیتها و لحظههای متن، حرکات بازیگران را مشخص میکند.
ج – کار روی دیالوگ
در این مرحله کارگردان به تقطیع حسی دیالوگها می-پردازد و براساس خود جملهها، فضاها را برای بازیگران تفکیک میکند و همچنین به آکسون گذاری درست جملهها میپردازد. در خیلی از کارها دیده میشود که یک پاراگراف چند خطی را بازیگر یکدست و مونوتن بر روی صحنه بیان میکند در حالیکه وقتی پاراگراف را تقطیع میکنید میبینید که همان پاراگراف از ده جمله یا بیشتر تشکیل شده و هر کدام از این جملهها در یک فضای مخصوص به خود گفته میشود و لذا احساس بیانی خاص خود را دارا میباشند و باز برای رفتن از یک فضا به فضای دیگر پاساژ حسی لازم است. اینها همه در این مرحله با راهنمایی کارگردان تصحیح میگردند.
چ – پیراستن: در این مرحله حواشی و شاخ و برگهای اضافی حذف میگردد. ناهماهنگیها گرفته میشود و بی نظمیها، نظم مییابد
ﻫ – مرور: در این مرحله ریزه کاریهای تکنیکی و حرفهای مورد توجه قرار میگیرد.
د- تمرینات فنی: در این مرحله تمرین با نور و دکور صورت میگیرد. و دراین مرحله است که کارگردان و طراح صحنه و لباس باید به یک هماهنگی در صحنه برسند. در بعضی مواقع کارگردان مجبور است از بعضی میزانسنها و تصویر سازیهای خود بگذرد چرا که مهم اجرای هماهنگ میباشد.
ذ- تمرین نهایی: که همان اجرای ژنرال است و در این تمرین لباسها نیز حاضر شده و بازیگران با تصور یک اجرای کامل باید بر روی صحنه روند.
در بخش آخر به توضیح و تشریح مهمترین و اساسیترین ابزار و عناصر کارگردانی پرداخته میشود که عبارتند از:
۱- حرکت:
اهمیت حرکت را در نمایش نباید دست کم گرفت. حرکت رکن اساسی تئاتر را تشکیل میدهد و ارزش آن حتی بیشتر از ارزش بصری نمایش است و کارگردان باید پیش از تمرینات از خودش بپرسد چقدر از داستان نمایش بوسیلة کلمات به بیان در آمده و چقدر از طریق حرکت.
حرکت وسیلهای است اساسی جهت به منصۀ ظهور رساندن و متجلی کردن هر چه بیشتر خصوصیات اخلاقی، آرزوها، تمایلات درونی و اهداف شخص بازی.
از طریق حرکت و عمل آنچه را که ذهنی است و در درون شخص بازی میگذرد و قابل رؤیت نیست تجسم میبخشیم و برابر چشم تماشاکنان به داوری میگذاریم.
حرکت که امری مکانیکی است به صورت واسطهای عینی، بین دو پدیدة ذهنی عمل میکند از یک طرف ذهنیات شخص بازی را برملا میسازد و دیگر آنکه از طریق تجسم بخشیدن به ذهنیات شخص بازی و ایجاد ارتباط با تماشاکن در ذهن او رسوخ میکند و بر اندوختههای ذهنیاش اثر میگذارد.
در مجموع میتوان گفت جوهرة نمایش بر مبنای حرکت شکل میگیرد. حرکت تبدیل قوه به فعلیت است. تبدیل ذهن است به عین، و از موقعیت پرسوناژ در لحظه نسبت به احساس شخصی خود و تقابل با شخصیت مقابل نشاٌت میگیرد و ادامه مییابد و باز در این تقابل است که حرکت به سکون تبدیل میشود.
۲- میزانسن: مجموعة ایستها و حرکتهای بازیگران و اشیاء که کارگردان آنها را با شم هنری خود برای صحنه ابداع میکند و به طور کلی مجموعة عناصر شنیداری، دیداری در یک ساختار مناسب را میزانسن گویند. و حرکت باعث تغییر میزانسن میشود.
که به اشتباه بسیاری حرکت و جابجایی بازیگران را میزانسن میپندارند و عدهای نیز آن را میزان مینامند که البته میزان یعنی ترازو. !!!
۳- ترکیب: تئاتر هنری است ترکیبی از خط، رنگ، بافت، سطح، حجم، کلام، صوت…
۴- تصویر: انتقال بار معنا از طریق عناصر عینی و بصری و صوری. ترکیب مجموعه عناصری که ما را به معنا و مفهومی عمیقتر از ظاهر آنها برساند تصویر است.
۵- ترکیب تصویری: کنارهم قراردادن اجزاء، اشیاءو عناصر به حکم عقل و منطق برای انتقال بار معنا از طریق یک تصویر زیبا.
ریتم:
ریتم تا حدی اشاره دارد به تاٌثیر فزایندة ضربانهای متفاوت واحدها و شاید، شیوة دیگری است برای توصیف کردن موج زدنهای متن. تعریف فرهنگ و بستر از ریتم میتواند نقطة شروع خوبی باشد: تاٌثیری که به واسطة عناصر نمایشنامه خلق میشود…. و به گسترش زمانمند کنش مربوط است. بنابراین تعریف میتوان فهمید که ریتم تاٌثیر نواختهای فزاینده است و اینکه روشی است برای تبیین نواختهای چندگانه که با هم همنشین هستند. یک جریان یکنواخت باعث کرختی تماشاگر میشود. و اگر این جریان سرعتی سریعتر از حد معمول زندگی دارا باشد تماشاگر عصبی و آشفته و کلافه میشود. پس ریتم نمایش باید ریتمی منطبق با ریتم زندگی داشته باشد و تنظیم ریتم بوسیلة تمام عناصر موجود در صحنه صورت میگیرد، که مهمترین آنها ریتم درونی و بیرونی بازیگر است که فضا و حال و هوای نمایش را آشکار میسازد.
هدایت بازیگر: کارگردانی موفق است و میتواند بازیهای زنده و پر انرژی از بازیگران دریافت کند که بتواند از طریق توضیح و تشریح شخصیت و توجیه بازیگر، او را هدایت کند. از هر عاملی و ابزاری استفاده کند تا بازیگر را به نقش برساند. و اما سادهترین، راحتترین و بدترین شکل هدایت بازیگر آنست که کارگردان خود به جای بازیگر بازی کند چرا که ممکن است کارگردان نتواند از عهدة اجرای نقش به نحوة مطلوب بر آید و همچنین ممکن است کارگردان آنقدر خوب نقش را اجرا کند که دیگر فرصتی برای خود انگیختگی و تخیل بازیگر باقی نماند و یا ممکن است کارگردان آنقدر نقش را خوب بازی کند که بازیگر در خود احساس بی لیاقتی کند.
بسیاری از کارگردانها بهانه میآورند که بازیگر نمیتواند و من مجبورم به جای او بازی کنم تا یاد بگیرد اما باید گفت که او خود، وظیفة کارگردانی را نمیداند و بهترست کارگردانی را کنار بگذارد اگر به طریقی دیگر نمیتواند بازیگر را هدایت کند.
در آخر باید گفت که کارگردانی علم است، تکنیک است به اضافة هنر، و بخش علم و تکنیک را باید فرا گرفت و نیاز به هوش و حساسیت بالایی دارد. و اما کارگردانی چیزی نیست جز آفرینش زندگی یا بخشی از آن بر روی صحنه، و باز میگویم که بهترین مرجع و کتاب و استاد برای فراگیری کارگردانی، شناخت زندگی و آدمها با همة زیروبمش میباشد.
و باید گفت صحنه ماشین پروازی است که باید با مهارت کامل هدایت شود. کارگردان با شناخت محدودیتهای فرم هنری خود میداند کدام راه باز و آزاد است به همین دلیل است که میتواند دیگران را با خود همراه کند. هدف او پرواز در عین محدودیتها است. کارگردانی، عمل کردن به شکل کاملاً آزاد در فضایی محدود و یا نشان دادن آزادی در قفس است.
♥ یک کارگردان باید کمـدی را به خوبـی درام بشناسـد … خواه از طریق آموزش و خواه به طور غریزی باید بداند که چگونه یک جوک را جا بیاندازد؛ چگونه پیش دستی کند و خنده را برای لحظة معین نگه دارد…
♥کارگردان باید اپـرا را بشناسـد و به نکات تأثیـر گذار و نیز نکات نامعقول آن آشنـا باشـد ….
♥کارگردان باید تئاترهای موزیکال و سنتهای آن را به خوبی بشناسد. او نباید به این نوع آثار به دیدة تحقیر نگاه کند. ما به این آثار به دلایل زیادی عشق میورزیم…
♥ کارگردان باید هنر آکروباتیک ـ هنر پشتک وارو زدن ـ تکنیک آوازهای کمدی کنایهآمیز را بداند … برتولتبرشت پیشوای لیندسی آندرسون که در زمان خود به نمایشهای هزلآمیز برلین علاقه داشت، تکنیک آنها را برای کار خود تطبیق داد …
♥ کارگردان باید نقاشی و مجسمه سازی، تاریخ این دو هنر و چگونگی تحول و هنر تحول را در این دو بداند …
♥ برای کارگردان بسیار مفید است اگر بتواند خود را حرکت دهد. این امر نه تنها به او کمک میکند تا بازیگران را حرکت دهد بلکه به او یاری میرساند که دوربین را نیز حرکت دهد…
♥ کارگردان باید موسیقی را بشناسـد. به اصطلاح علاوه بر موسیقی کلاسیک که واژهای خیلی کلی است،
لازم است که موسیقی تمام دورهها را بشناسـد. و همچون نقاشی و مجسمهسازی باید بداند که هر نوع موسیقی بر اساس چه نوع شرایط اجتماعی بهوجود آمده است. البته او باید بهطور اخص در موسیقی زمان خود غرق باشـد…
♥ کارگردان باید تاریخ صحنهپردازی و تکامل آن را از هنگامی که صحنه به صورت زمینهای برای تصویر ساخته میشود تا فضاسازی و خلق صحنهای که بازیها در داخل آن اجرا میشود بداند …
♥ کارگردان باید سبک لباسها، تاریخ آن را درتمام ادوار، تکنیک آن و حالتی راکه هر لباس بیان میکند، بداند. باز هم زندگی بزرگترین منبع آموزش ما در این مورد است …
♥ کارگردان باید هوا و تغییرات آن را به خوبی بشناسد. بداند هـوا چگونه ساخته شده و چگونه حرکت می کند. هر ناحیهای چه هوایی دارد. علائم تغییر هـوا چیست؟ علائم بحران هوا کدام است. ابرها چند نوعاند و هرکدام چه معنایی دارند. او باید هوا را به عنوان یک وسیلة دراماتیک بشناسـد و آماده باشد تا با برجسته کردن تغییرات هوا به صورت یک ابزار کار از آن استفاده کنـد. باید بداند که چگونه سرما و گرما، باران و برف، یک نسیم ملایم یا یک تندباد بر مردم اثر میگذارد …
♥ کارگردان باید جزئیات کشورش را بشناسد. باید زندگی شهری و روستایی، باستانی و مدرن آن، به خصوص شهر خود را، شهری که به آن عشق میورزد، بشناسـد … همچنین باید لهجههای مختلف زبان کشورش را بشناسـد و بداند هر لهجه چه نوع شخصیتی را القا میکند …
♥ کارگردان باید به کمک اطلاعات و آموزش خود آمادگی داشته باشد تا افرادی را که دچار اختلال عصبـی هستنـد به خوبی اداره کند. چرا؟ برایاینکه اغلب بازیگران این وضع را دارند، شاید هم تمامیشان. اما مطلبی که موضوع را دو چندان میکند این است که اغلب کارگردانها هم همین وضع را دارند … و بالاخره، جنگ، سلاحهای آن، تکنیکها و تاکتیکهای آن، ماشینآلات آن، تاریخچة آن.
ای وای … در کدام فرصت میشود اینهمه را آموخت؟!
♥ کارگردان صرفاً غذا نمیخورد، غذا را مطالعه میکند. او غذاهای ملل مختلف را میشناسد، چگونگی «سرو کردن»، نحوة مصرف غذاهای گوناگون، انواع ذائقهها و تأثیر غذاها را میداند …
♥ کارگردان به صورت اجتنابناپذیری تماشاگـر دادگاه است. بدون اینکه در کار هیأت منصفـه دخالت کند. او آگهی های تبلیغاتی را مطالعه میکند و مخفیانه تولیدکنندگان آگهیهایی را که بر مردم تأثیر میگذارند زیر نظر میگیرد. تا آنجا که میتواند، از نزدیک حرکات گروههای مخفی را تعقیب میکند.
و هواپیما ربایی را نیز …. راستی راه حل چیست؟ او با خلبانان در این مورد صحبت میکند. قرار گرفتن در چنین وضعی که راه فراری نیست. یک درام کامل است ….
♥ بهترین کارگردانی برنامههای فعلی تلویزیون، کارگردانی بازیهای فوتبال حرفهای است. چرا؟ آنها را بررسی کنید. نه فقط بازی را از فاصله دور، متوسط یا بسیار نزدیک به شما نشان میدهند و میبینید که چگونه هر یک از دو مربی فوتبال برای پیروزی تیم خود تلاش میکنند. همینطور بازیگران ذخیره و تماشاگران هیجانزده را و حالتهای آشفتگی یا هیجانزدگی ورزشکار مورد علاقه خود را …
♥ نکتة آخـر، قدرت گفتن اینکه «من اشتباه میکنم» یا «من اشتباه کردم». خیال نکنید به همین سادگی است که به نظر میرسد. در بسیاری از این مواقع این سهکلمه، وقتی با صداقت گفته شود، شما را نجات میدهد. چه بسا بازیگرانی که با سعی تمام میکوشند تا آنچه را که کارگردان میخواهد، ارائه دهند. بیش از هر چیز به شنیدن این سه کلمه از زبان او احتیاج دارند. قدرت گفتن این کلمات که «من اشتباه میکنم، بگذار از راه دیگری امتحان کنیم» میتواند مانند یک نجات دهندة غریق عمـل کند.
♥ حالا در این آخر فرصتی که دارید، مرا به چهارمیخ بکشید و از من بپرسید که با اینهمه دانش، با اینهمه زیرکی، با همه این آموزشهای متفاوت و با همة این تواناییها، به انضمام داشتن پاهایی به قدرت یک قهرمان فوتبال، چگونه توانستهام ترتیبی بدهم تا در بعضی از آثارم که کارگردانی کردهام، اینقدر گَنـد بزنـم ؟!
مدرک بین المللی کارگردان تاتر
International Certificate of Theater Director Skillsدیگران را با نوشتن نظرات خود، برای انتخاب این خدمات راهنمایی کنید.
لطفا پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید: فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید. بهتر است از فضای خالی (Space) بیشازحدِ معمول، شکلک یا ایموجی استفاده نکنید و از کشیدن حروف یا کلمات با صفحهکلید بپرهیزید. نظرات خود را براساس تجربه و استفادهی عملی و با دقت به نکات فنی ارسال کنید؛ بدون تعصب به محصول خاص، مزایا و معایب را بازگو کنید و بهتر است از ارسال نظرات چندکلمهای خودداری کنید. بهتر است در نظرات خود از تمرکز روی عناصر متغیر مثل قیمت، پرهیز کنید. به کاربران و سایر اشخاص احترام بگذارید. پیامهایی که شامل محتوای توهینآمیز و کلمات نامناسب باشند، حذف میشوند. از ارسال لینکهای سایتهای دیگر و ارایهی اطلاعات شخصی خودتان مثل شماره تماس، ایمیل و آیدی شبکههای اجتماعی پرهیز کنید. با توجه به ساختار بخش نظرات، از پرسیدن سوال یا درخواست راهنمایی در این بخش خودداری کرده و سوالات خود را در بخش «پرسش و پاسخ» مطرح کنید. هرگونه نقد و نظر در خصوص سایت فروشگاه ما، خدمات و درخواست کالا را با ایمیل [email protected] یا با شمارهی ۰۰۰۰ - ۰۲۱ در میان بگذارید و از نوشتن آنها در بخش نظرات خودداری کنید.